۷ فروردین در میانه تعطیلات نوروز و تعطیلی اکثر سالن های تئاتر تقویم «روز جهانی تئاتر» را یادآوری می کند تا یادمان باشد در تقویم یک روز برای خودمان داریم.
و مگر چند درصد از جمعیت ۸۰ و اندی میلیون نفری ایران از وجود چنین روزی در تقویم آگاهی دارند؟
دلم می خواست روز جهانی تئاتر را به عموم مردم هنر دوست تبریک عرض کنم اما یادم آمد تئاتر متأسفانه عمومیتی ندارد و همچنان همان محدود عاشقان تئاتر که ما را در اجراهای تئاتر تنها نگذاشته اند بیشتر شایسته تبریک و قدردانی هستند.
اصولا قرار بوده هر مناسبت در هر تقویمی بتواند حواس ما را معطوف کند به گوشه ای که ممکن است در روزمره گی ها از خاطرمان برود، روز درختکاری،روز خبرنگار ، روز سینما و اینک روز جهانی تئاتر
اما کمی واقع بینانه که نگاه کنیم متوجه می شویم عملا فقط خودمانیم و خودمان.
بنا به تعطیلی نوروز البته در کشور ما روز جهانی تئاتر در اردیبهشت ماه جشن گرفته می شود هر چند در همان اردیبهشت هم قرار نیست اتفاقی خیلی خاص و مبارکی اتفاق بیفتد.
متاسفانه در طول سال هم تئاتر به جز در زمان نیازمندی مدیران و متولیان در حاشیه ای نامرئی قرار می گیرد تا هنرمندان تئاتر با همه مشکلات تنها بمانند و دشواری ها دو چندان شود.
همچنان که در دوران کرونا هنرمندان نمایش علاوه بر رنج مشکلات عمومی ، مشکلات معیشتی و روحی ناشی از تعطیلی سالنها و اجراها را به جان خریدند و با امید به تغییر شرایط فعالیت خود را در شکلی دیگر ادامه دادند.
اصولا در فضایی که از نظر بسیاری از متولیان فرهنگ وهنر ، پدیده ها و فعالیت های فرهنگی تنها ابزاری در جهت پیشبرد اهداف کوتاه مدت و بلند مدت است نباید توقعی بیشتر داشت که متاسفانه سالهاست فرهنگ و هنر جایی در سبد زندگی مردمان جامعه ای که با مشکلات متعدد اقتصادی و اجتماعی روبرو هستند، ندارد.
این نگاه از بالا به پایین به جامعه هنری در حالی که هنرمندان تئاتر همواره دست یاری و همکاری در راستای اهداف مختلف را به سوی مدیران و مسئولان دراز کرده اند و اکثرا نادیده گرفته شده اند، دردی را دوا نخواهد کرد.
که اصلی ترین هدف تئاتر از آغاز تا کنون بهبود بوده است، چه با نشان دادن مشکلات و آسیب ها ، چه با نمایان کردن درد و چه با آشکار کردن خصلت های نادرست از دریچه طنز.
تئاتر علاوه بر فرهنگسازی می تواند بار روانی جامعه را به دوش بکشد به آسیب های اجتماعی با نگاهی درمانگر و پرسش گر بپردازد می تواند با طنز و کمدی روحیه و نشاط اجتماعی جامعه ای سرشار از مشکلات را افزایش دهد اما وقتی همچنان همان نگاه سنتی در مقوله مهمی همانند فرهنگ و هنر در جامعه وجود دارد همه چیز رنگ بی تفاوتی می گیرد.
تئاتر می تواند به عنوان یک علم و عنصری آموزشی و مشارکتی از نخستین روزهای مدرسه و آموزش در کنار کودکان باشد، می تواند همچون ریاضی و علوم با نسل های مختلف رشد کند و به بخشی جدایی ناپذیر در زندگی و رشد فرد فرد جامعه بدل شود.
تئاتر هنر گفتگو است، می تواند گفتگو را آموزش دهد، تنها هنری که همچنان با لجبازی بسیار سعی کرده است در دام عادی شدن و گوشه نشینی نیفتد، هنری که دلش می خواهد حرف بزند و رسالت اصلی اش بر سخن گفتن است.
تئاتر در طول تاریخ همه تلاشش بر دیالوگ استوار بوده و متاسفانه به دلایل مختلف همچنان اصلی ترین مشکل پیرامون ما دیالوگ است.
ما مردمان تک گویی های طولانی هستیم، ما به درک متقابل و گفتگو عادت نداریم و همین تک گویی های طولانی است که باعث شده روایت بیش از درام در هنرهای نمایشی ما رونق داشته باشد.
تئاتر هنری فرهنگساز است که در همه تحولات اجتماعی و سیاسی در طول تاریخ نقشش را به خوبی ایفا کرده است و با همه دشواری ها تلاش داشته است سهمی در پیشرفت جامعه داشته باشد.
همچنان که در دوران معاصر آمارها نشان می دهد یک نمایش کوتاه خیابانی می تواند جایگزینی مناسب و به صرفه برای ساعت ها سخنرانی و ساخت بیلبوردها و طراحی و چاپ اعلان های کاغذی باشد.
تئاتر هنری برآمده از دل گروه و جمع و مشورت است، بر خلاف دیگر پدیده های هنری ، تئاتر چه در این سو و چه در آن سوی صحنه نیازمند انسان است و انسان سازی اصلی ترین بار هنرهای نمایشی است.
تئاتر از دل همدلی و همکاری شکل می گیرد و با دستور و بخشنامه ها سامان نمی گیرد.
وقتی در اکثر سازمانها و ادارات بخشی به نام واحد فرهنگی وجود دارد ،، وقتی در شورای همه شهرهای کشور و شهرداری ها، در مجلس شورای اسلامی کمیسیون و نمایندگانی به نام فرهنگ وجود دارند در حالی که کلمه هنر سالهاست فراموش شده است و متولیان و مسئولان و نمایندگان همین واحد های فرهنگی سالهاست پا به سالن تئاتر نگذاشته اند و به همراه فرزندان و خانواده های شان یک اثر نمایشی را مشاهده نکرده اند سخن گفتن از تاثیر تئاتر بی فایده است.
شاید زمان آن رسیده که نگاهی جدی و علمی به مقوله هنر داشته باشیم که بی تردید نمی توان با نگاهی قدیمی در آستانه قرن تازه ، پا به دوران جدید گذاشت.
در دشواری های معمول زندگی، در کوران رشد تکنولوژی و صنایع دیجیتال و انقلاب های اینترنتی تئاتر سیاست گذاران و برنامه ریزانی هنر دوست را می طلبد، تصمیم گیرانی که نه در جایگاه ناظرانی سخت گیر بلکه در جایگاه مشاورانی بهبود محور در کنار هنرمندان تئاتر قرار بگیرند تا همچنان که نیازهای سخت افزاری همانند کمبود سالن اجرای تئاتر و یا مشکلات امکانات سالن های محدود در هر شهر و استان را برطرف کنند، پای حرف ها و ایده های هنرمندان تئاتر بنشینند و از تمامی ظرفیت های بالقوه هنرهای نمایشی در جهت بهبود شرایط روانی ، فرهنگی و اجتماعی جامعه استفاده کنند.
بی گمان هر چه زودتر به این رویه دست پیدا کنیم امید بیشتری برای تغییرات سازنده در جامعه وجود خواهد داشت و هرچه همچون همه این سالها را از دست بدهیم ،جبران نخواهد شد و هرچه ساخته ایم از دست می رود.
فراموش نکنیم در جهانی که ثانیه به ثانیه تغییر می کند، پدیده هایش تغییر شکل می دهد و فاصله ارتباط کمتر و کمتر می شود تئاتر که بر آمده از دل فرهنگ و داشته های اخلاقی و انسانی و معرفتی ماست همچنان می تواند ما را به خودمان یادآوری کند، تئاتر می تواند فرزندان ما و نسل های بعدی را آگاه تر و خلاق تر بسازد و نگذارد در پیچ و خم جهانی شلوغ، خودمان را فراموش کنیم.
تئاتر هنر گفتگو کردن و فهمیدن است.
پس در سالروز پاسداشت فعالیت های تئاتری در جهان اندکی به تئاتر توجه کنیم.
شاید بهترین حسن ختام برای این مطلب، نوشتاری از استاد بهرام بیضایی باشد که تئاتر و تعزیه را به زیبایی هر چه تمام تر معنا کرده است:
تا سرانجام یک روز تئاتر به شکل تعزیه بر من ظاهر شد و مرا افسون کرد… من تا آن روز نمایشی به این حد جذاب ندیده بودم؛ حس کردم باید بایستم، حس کردم باید دلایلی را پیدا کنم که به او این همه فتنهگری و به من این همه شیفتگی داده است. او مرا متوجه فقرم کرد. مرا متوجه آن کسی کرد که من بودم… ناگهان دریافتم از چه چیزها پشت سرم خالی است و زمین زیر پایم چقدر بیبنیاد است.
فهمیدم جراحات تاریخی من با بزک دیگران زیبا نمی شود، من تاریخ خواندم و خود را وارث وحشتی عظیم یافتم؛ اما توانستم آرامآرام صدای مردمی را بشنوم که در تاریخ گفته نشدهاند.
نوید جعفری
نویسنده و کارگردان تئاتر
۷ فروردین ۱۴۰۱
درود و سپاس فراوان به فعالان عرصه هنر تأتر
اگرچه تأتر امروز ایران به صورت پادری تلوزیون و سینما گشته اما این هنر دیرینه هیچگاه امیدواری را از قلب دوستدارانش نمیگیرد باشد که روزگاری شاهد اروج تأتر ایران از فرش به عرش باشیم برقرار پایدار و ابدی بماند
افتخار و عزت و سربلندی آن آرزوی قلبی همه ماست .