شیراز تحلیل – دلم برای دهههای ۷۰ و ۸۰ روزنامهنگاری در ایران تنگ شده است … سالهایی که روزنامهنگاری رونق داشت و حرف ما روزنامه نگارها ، خریدار! آن سالها باید خیلی خوش شانس بودی اگر ظهر به کیوسک روزنامهفروشی می رفتی و روزنامه گیرت می آمد! خیلیها میگویند “شبکههای اجتماعی” میخ مطبوعات را کج کرد و برخی “وضعیت اقتصادی” مردم را بهانه می کنند اما من که خود روزنامهنگارو می می دانم چه شده ، خوب می فهمم که “اعتماد عمومی” دیگر از بین رفته است. دیگر کسی به رسانه و مطبوعاتی که ما باشیم ، اعتماد ندارد! از بس دروغ نوشتیم ! یا نه ! به نظر میرسد از بس دروغ گفتند و ما هم خواسته یا ناخواسته منتشر کردیم ! خودمان هم بد کردیم ! دیگر جرأت و جسارت روزها و سال های خوش رسانه و روزنامه نگاری در ایران را نداریم و بدتر از آن ، به نظر می رسد که این برخی رهبران روزنامهها و رسانهها هستند که به شدت محافظهکار و ترسو شدهاند! این قدر ترسو که کادر “کارتون” را در رسانههای خود تعطیل میکنند ! مثل روزنامه دوست داشتنی “همشهری” حداقل برای من که حدود یک دهه کارتونیستش بودم ودیگربرایم دوست داشتنی نیست چرا که حدود یک سال پیش با تغییر در حوزه سردبیری ، کادر ثابت کارتون روزنامه با وجود 28 سال فعالیت ، تعطیل شد! این وضعیت تاسف بار کم وبیش برای بسیاری از روزنامههای ایران اتفاق افتاده و شرایط بد اقتصادی روزنامهها بهانهای بیش برای خلاص شدن از دست کارتونیست ها نبوده است! در شیراز هم روزگار روزنامه ها چنین است ! می توانم با جرأت و البته با تأسف بگویم که بسیاری از مطبوعات در شیراز- آگاهانه یا ناآگاهانه ! – تمایل دارند برای رضایت و خوشایند دستگاهها و ادارات دولتی که از آنها آگهی می گیرند نقش یک “دلقک” را بازی کنند تا یک رسانه منتقد و به خاطر همین این است که کسی دیگر تره هم برای آنها خرد نمی کند ! و باز بخاطر همین است که مدیران برخی رسانه ها از کارتون می ترسند و ترجیح می دهند عطای کارتونیست ها را به لقایشان ببخشند ! واین ، درست در حالی است که ، قدرت و تأثیرپذیری یک رسانه در نقادی اوست نه در تملق و چاپلوسی و در این رهگذر، بی تردید “کارتون” از ابزارهای قدرت یک رسانه به شمار میرود. احمدرضا سهرابی، کارتونیست و روزنامهنگار/ شیراز تحلیل