شیراز تحلیل – یادداشتی که می خوانید معرفی یک کتاب است.
مقدمه:
در یک جامعه که سالهاست در خصوص فرهنگ کتابخوانی صحبت میشود، شاید عجیب به نظر برسد چرا یادداشتی در مورد معرفی و تحلیل یک کتاب که از بهمن سال قبل نوشته شده تا کنون منتشر نشده در حالی که برای حداقل چند مجله و چند خبرگزاری و حتی خبرگزاری مرتبط با کتاب ارسال شده است؟
نکته این جاست که این کتاب درباره ابراهیم گلستان است، مردی که قطعا نمیتوان تاثیرش در فرهنگ و ادبیات و حتی جامعه و روشنفکری ایران را نادیده گرفت و این باور که گویی حتی پس از درگذشتش در سال قبل همچنان قرار است نادیده گرفته شود.
با اینهمه مطالب و یادداشت ها، نقد و نوشته ها در جهان امروز هرگز در سایه نمی ماند، در این بی نهایت مجازی بالاخره جایی منتشر میشود و بالاخره خواننده خودش را هم پیدا میکند.
سپاس ویژه از خبرگزاری وزین و مستقل شیراز تحلیل که در این مدت اثبات کرده است که رسالت رسانه را ارج می نهد.
از آیینه تا خشت
روایتی تازه از ابراهیم گلستان
ابراهیم گلستان نامی آشنا در جامعه روشنفکری ایران است، چه آن زمان که در قید حیات بود و میساخت و مینوشت و گفتگو میکرد و چه اینک که در فقدانش از او مینویسند و میگویند.
با تمام نوشتهها و گفتهها گلستان همچون «هدایت» در هالهای از تاریکی و رمزها قرار دارد و گوشههایی از آنچه بود همچنان ناپیداست.
گلستان که بود؟ چه مسیری را طی کرد؟ گلستان چه اثری بر فرهنگ و هنر نهاد که اینچنین از او گفته میشود؟
یک هفته از فوت گلستان نگذشته بود اما آنقدر مطلب زرد و داستان سراییهایی دور از ذهن در موردش نوشته و مطرح شد که به خاطر ندارم در مورد هنرمند یا نویسنده دیگری این حجم مطلب منتشر شده باشد.
گویی همه معشوقان از یار جفا دیده و همه شاه پرستان ناامید و تودهایهای بیخانمان دست به کار شده بودند تا انتقام همه شکستهای تاریخیشأن را از مردی بگیرند که بزرگترین خصوصیتش این بود همیشه با رک گویی نظرش را گفته و سر سوزنی برایش اهمیت نداشت قضاوت در مورد او چیست.
حالا با گذر از درگذشت گلستان شاید مجالی پدید آمده باشد برای آنکه بدون حب و بغض از او سخن گفت و نوشت.
در این روزگار سخت، که کتاب هم همانند دیگر الزامات فرهنگ و هنر در حاشیه قرار گرفته و گاهی کمتر از آنها صحبت میشود، در میان خیل عظیم کتابسازیها و تألیفات تکراری، و به اهتمام این و آن، همچنان هستند آثاری که باید در خصوص انتشار و محتوای آنان سخن گفت و صد البته به دیگران معرفی کرد.
محمدرضا رهبریان در کتاب تازه به بازار آمده « از آیینه تا خشت: ۱۰۰ سال زندگی ابراهیم گلستان» تلاشی ستودنی برای قدیس زدایی از چهره ابراهیم گلستان دارد، او تلاش کرده با جستجو و استفاده از منابع در دسترس از جمله گفتگوهای کتبی و مصاحبههای تصویری گلستان تصویری شفافتر از او ارائه کند.
« جای شگفتی است که دربارهی قصهنویس نامدار و فیلمساز جریانسازی که در ۸۰ سال گذشته در کانون تحولات روشنفکری و ادبی جامعهی ایران بوده است و به قلم و دوربین اعتباری تازه بخشیده است، هنوز یک زندگی نامهی مستند و مفصل وجود ندارد.
گرچه پراکنده، این جا و آنجا، نقدها و جدالها یا مقالات پرشماری دربارهی او در دست است، آنها هم غالبا یا کلیگویی است یا صرفاً حول حواشیها و روابط خصوصی او چرخیده یا مخدوش و آلوده به غرض و اغلب همراه با اطلاعات غلط است»*
شاید بتوان اصلیترین هدف این کتاب را در همین چند سطر نوشته شده در پیشگفتار آن یافت و به اهمیت آن پی برد.
از زمان مهاجرت ابراهیم گلستان تا سالها تنها دو کتاب را میتوان نام برد که از باب گفتگو، میتواند دربرگیرنده بخشی از هویت ابراهیم گلستان باشد.
«نوشتن با دوربین» گفتگوی گلستان و پرویز جاهد که در سال ۱۳۸۴ منتشر شد و باز نام گلستان را بر سر زبانها انداخت که بیهیچ پرده پوشی نظراتش را بیان میکرد.
و دومین کتاب که حدود ده سال بعد و در ۱۳۹۴ منتشر شد کتاب از روزگار رفته گفتگوی حسن فیاد و گلستان است.
دیگر مطالب منتشر شده از گلستان عموماً یا یادداشتهای اوست یا مطالبی که در مجلات تخصصی فرهنگی و ادبیات درباره او منتشر شده است یا مصاحبههای تصویری که با گذر از سالها، هوشمندی و حافظه تاریخی گلستان را به خوبی نمایان میکند تا جایی که تاریخ معاصر را دگرباره زیر و رو میکند و در دل خاطرات و مشاهداتش زوایای پنهانی را برای نسلهای بعدی آشکار میکند.
از آیینه تا خشت به نوعی دایره المعارف خلاصه شدهای از زندگی گلستان است، نویسنده تلاش کرده از دل بیش از صدها منبع مکتوب و مصاحبهها زندگی و فعالیت گلستان طی سالها را بررسی و بخشبندی کند.
بخشبندی که از دوران کودکی او آغاز میشود و فصلهای مختلف فعالیت و حیات او را پی میگیرد.
رهبریان در این کتاب زندگی صد ساله گلستان را در چند بخش تقسیمبندی کرده است:
زادگاه و تبار خانوادگی، کودکی و دوران تحصیل، دوران دانشگاه، زندگی خانوادگی، حزب توده، شرکت نفت، روزنامهنگاری، ادبیات، سینما، آدمها، زندگی در غربت، ورزش، خلق و خو و عقاید
و در پایان فهرستی از تمام منابع مکتوب و غیر مکتوبی که این اثر از دل آن پدید آمده است.
آنچه در کتاب از آیینه تا خشت قابل توجه است دوری نویسنده از قضاوت است، تلاش اصلی بر ارائه تصویری واقعی و مستند از مردی است که کسی نمیتواند منکر حضور او به عنوان اصلیترین چهره روشنفکری ایران شود.
گلستان همواره به رک گویی و عدم مماشات شهره بوده است و این کتاب به خوبی توانسته مسیر زندگی او را از کودکی تا اوج و نهایتاً غربت و فوت روایت کند.
کتاب از آیینه تا خشت تلاش کرده تا به جای تکرار مکررات گفته شده پیرامون گلستان، روایتی جستارگونه از او ارائه دهد و مطالبی را در بخشهای مختلف کتاب بررسی کند که هر کدام بصورت خلاصه بتواند شمایلی کلی از گلستان ارائه دهد.
نکته دیگر در این زندگی نامه موجز از ابراهیم گلستان پرداختن به شخصیتهایی است که هرکدام بصورت جداگانه باید به آنها بصورت مفصل پرداخت اما نویسنده با معرفی آنها بصورت خلاصه تلاش کرده است از ارتباط و تأثیر توأمان گلستان بر آنها و برعکس پرده بردارد و مطالعه و تحقیق مفصلتر را به خود مخاطب بسپارد.
علاوه بر پرداختن به اعضا خانواده و فرزندان گلستان در بخش آدمها نویسنده به افرادی همچون: صادق هدایت، دیلن تامسن( شاعر مطرح بریتانیایی)، دکتر محمد مصدق، امیر مختار کریمپور شیرازی، نیما، فروغ فرخزاد، جلال آل احمد، اخوان ثالث، مجتبی مینوی، سیمین دانشور، هویدا، سهراب سپهری، صادق چوبک، محمد بهمن بیگی، شاملو، گلشیری، بهمن فرمان آرا، کیارستمی و اصغر فرهادی نیز پرداخته است.
در بخش فروغ فرخزاد به زمان آشنایی، همکاریهای سینمایی تا تأثیرات ادبی و تا زمان فوت و تشییع او پرداخته شده است یا در بخش دکتر مصدق به آشنایی و ماجرای ملی شدن صنعت نفت تا کودتای ۲۸ مرداد و دادگاه او که گلستان در آن حضوری ویژه داشت پرداخته شده است و خاطرات گلستان را مرور کرده است، همین رویه در خصوص سایر شخصیتها نیز بسته به نوع و مدت ارتباط گلستان ادامه داشته است و عملاً در بخش آدمها میتوان از دریچه نگاه گلستان این شخصیتهای نام آشنا را مجدداً مرور کرد.
آنچه شاید بیشتر از گلستان در ذهن مانده است سینما و ادبیات است اما شاید کمتر به جنبههای دیگر زندگی او همانند سلامت رفتاری و علاقهمندی ورزشی گلستان پرداخته شده است که در این کتاب هرچند بسیار کوتاه مروری بر علاقهمندی و فعالیتهای ورزشی او شده است.
در بخش پایانی کتاب با عنوان خلق و خو و عقاید به جزییات دیگری از گلستان پرداخته شده است.
آنچه از اخلاق او در ذهن تصویر میشود قطعاً تصویری از رک گویی توام با جدیت و گاهی طنز گلستان است که خیاموار همه چیز را به سخره میگیرد و یا در مصاحبهها اندکی بدخلق و به قول خودش بد حرفی میکند.
اما در این بخش پایانی کتاب از آیینه تا خشت، علاوه بر پرداختن به خصلتهای فردی و شخصیتی از عشق به موسیقی، تجربه در کار عکاسی، ارتباط با نقاشی در کنار انتقاد او از مرکز باربیکن و دفاع از نقاشان ایرانی و همچنین ستیزه جویی او با فردوسی و سنتها در کنار شیفتگیاش به سعدی و مولانا گفته میشود که در نوع خود قرار دادن اینهمه جنبههای مختلف و گاهاً متضاد است که گلستان را بیش از پیش در ذهن مخاطب شفافتر و قابل فهمتر میکند.
بی تردید کتاب « از آیینه تا خشت: صد سال زندگی ابراهیم گلستان» اگرچه در نظر نخست اثری زندگی نامهای برای تاباندن نور بر نقاط تاریک گلستان به عنوان یکی از مهمترین چهرههای تاریخ معاصر است اما علاوه بر این آغازی تأثیرگذار و قابل توجه است برای پرداختن به شخصیتهایی که در گذر نظرات ضد و نقیض همواره در میان مخالفان و موافقان دست به دست شدهاند بیآنکه به جنبههای جزئی زیست و حضور آنان پرداخته شود و این کتاب میتواند الگویی مهم برای ریزبینی منصفانه در خصوص تاریخ و آدمهایش باشد.
کتابی که قطعاً میتواند هم برای علاقهمندان و هم مخالفان گلستان اثری روشنگر باشد.
روشنگر از این نظر که وقتی شرایط رشد و زندگی و دورههای تاریخی زیست او را مرور کنیم، آدمهای زندگیاش را بهتر بشناسیم، از تصمیمات و تلاشهای او برای بهبود شرایط، یا برای ارتقا سطح فرهنگ و هنر آگاه شویم و بیشتر با او و زمانهاش آشنا شویم بتوانیم نگاهی جامعتر به گلستان و تأثیرات او فارغ از نگاههای فردی داشته باشیم.
تا در نهایت آن فاصلهای که در طی این سالها او را در هالهای از تاریکی قرار داده است را روشنتر ببینیم و یادمان نرود حضور افرادی همانند گلستان، تلاشها و سازندگی آنان چه نقش مهمی در امروز فرهنگ، هنر و ادبیات ما داشته است.
نوید جعفری
بهمن ماه ۱۴۰۲