شیراز تحلیل – نوید جعفری ، از هنرمندان سینما و تئاتر و از اهالی رسانه است که چندین دهه را در این حرفه سپری کرده است.
او در تمامی این سالها در اکثر نشست ها و یا با نوشتن مقالات متعدد به آسیب شناسی فرهنگ و هنر در اجتماع و خصوصا در استان فارس و شهر شیراز پرداخته است.
در این میان با پایان انتخابات ریاست جمهوری و روی کار آمدن دولت جدید از او خواستیم تا در مورد مشکلات هنرمندان و اهالی فرهنگ در این سالها و توقعات آنان از دولت جدید بگوید.
اهالی فرهنگ و هنر همواره و در تمام دوره ها و تحولات اجتماعی ، بخش فعال جامعه بوده اند، خصوصا اینکه فارغ از فضای سلبریتی ها هنرمندان در استانها و شهرستانها از بسیاری از امکانات محروم هستند و با اینهمه فعالیت خود را ادامه داده اند و تلاش کردند هرگز فضای فرهنگی و هنری را خالی نگذارند.
آنچه در ادامه میخوانید بررسی معضلات و مشکلاتی است که طی این سالها با صحبت و گفتگو با اهالی فرهنگ و هنر در استان فارس و سایر استانها و شهرستانهای کشور با آن مواجه بودم و با بسیاری از فعالان این رشته ها در کشور به تبادل نظر پرداخته ام.
و همین باعث نگرانی است که چگونه افرادی میتوانند در تمام کشور به واسطه یک انتخاب غلط دست به اعمالی بزنند که تا سالها بعد و دوران مدیران بعدی هم منشأ مشکلات بیشتر باشد .
اهالی فرهنگ و هنر و رسانه در طول این چند سال علاوه بر مشکلات عمومی که اکثریت جامعه با آن روبرو بودند همانند مشکلات اقتصادی و… با مشکلات زیربنای دیگری از جمله عدم حضور افراد متخصص و کارشناس به عنوان برنامه ریز و مسئول رنج برده اند، مشکلی که در کشور و به تبع آن در استان فارس در این دو سال اخیر باعث نارضایتی ، خانه نشینی و افسردگی بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر شد.
آنچه در میان دولت های قبلی و تاثیرات آن در شهرستانها و استانها قابل بررسی است این است که در برخی دولت ها بر اساس الگوی شایسته سالاری و تخصص بصورت خودکار با انتخاب یک مدیر ملی متخصص اکثر زیر مجموعه ها نیز دارای سواد و تخصص لازم هستند و همین رویه تا کوچکترین شهرستانها ادامه پیدا میکند.
و در تضاد با این شیوه مدیریتی وقتی مدیر ملی خود از حلقه نزدیکان مدیر بالادستی است و تخصص و سواد مورد نظر مدیریتی را ندارد بصورت پلکانی افرادی را بدون در نظر گرفتن شایستگی و تخصص انتخاب میکند و از بد حادثه وقتی افراد نزدیک تر در مرکز صاحب سمت میشوند ، افراد بی تخصص تر به شهرستان و استان ها صادر میشوند و مشکلات اصلی از همین جا آغاز میشود.
این کارمندان سفارشی ، به جای اینکه هر دوره مدیریتی در پی رفع مشکلات و پیشبرد اهداف کلی باشد که تا قبل از آن انجام و یا نیمه تمام مانده است ، تصمیم میگیرند برای ساختن رزومه ای پر و پیمان تر طرحی نو در اندازند و بدون توجه به مقتضیات منطقه ای و بومی و یا مشورت با اهالی فرهنگ و هنر به مواردی ورود می کنند تا پیش از آن هیچ اطلاعی از آن نداشته اند.
و متاسفانه برخی از همین افراد چون در برخی استانها با مقاومت برخی فعالان آن رشته روبرو میشوند به جای اصلاح رویه غلط خود ، با محروم کردن افراد از حقوق قانونی، کارشکنی و یا تعلل در انجام کار افراد سعی در حذف آن مجموعه و افراد میگیرند.
ثمره حضور این افراد در بدنه ادارات استان آشفتگی ، بی قانونی ، ایجاد شبکه و باند افراد غیر متخصص بله قربان گو و در نهایت ساخت و تولید هنربندانی است که تنها و تنها اعداد را بالا می برند بی آنکه ذره ای به کیفیت افزوده شود.
اتفاقی که نمونه آن را می توان در حوزه تئاتر کشور دید، مشکلات متعدد در برنامه ریزی ، برپایی جشنواره ها و یا هدر رفت بودجه و انرژی ، بی برنامگی و بی نظمی که نهایتا با استعفای مدیر مرکز هنرهای نمایشی همراه شد تا حمید نیلی که پیش از این سوابقی متعدد در مدیریت هنری و انجمن هنرهای نمایشی کشور داشت خارج از آن حلقه وارد گود شود.
نکته جالب این جاست که رویه آمارسازی مثلاً در تئاتر کشور تا جایی پیش رفت که برخی برنامه ها که قبلاً با کیفیتی بهتر برگزار و به دلیل عدم توجه برنامه ریزان در یکی دوسال برگزار نشده بود مجددا با تبلیغ برای نخستین بار اجرا و معرفی شد تا به قطر رزومه سازی ایشان افزوده شود.
آفت اصلی این سالها را می توان در رزومه سازی های بی پشتوانه برخی مدیران میانی یا معاونت ها جستجو کرد مثلاً برگزاری یک فستیوال و جشنواره آداب و رسومی دارد که اصلی ترین آن احترام به هنرمند و در اختیار گذاشتن امکانات و رسیدن به اهدافی همانند آموزش و گفتگو ونقد است، اما رزومه سازان همه چیز را فدای اعداد میکنند مثلاً برگزاری جشنواره تئاتر منطقه ای در سال ۱۴۰۲ را با تیتر حضور ۴۰۰ هنرمند در جشنواره خطای برگزاری را لاپوشانی میکنند و نمیگویند چگونه ۳۰ و چند گروه در سه روز توانسته آمد بدون ارتقا سطح کیفی و یا حتی
استقبال عموم مردم در چند سالن محدود آثاری را بصورت فشرده و سرعتی اجرا کنند و داوری شوند؟
فشردگی که به دلیل تعداد شرکت کنندگان جایی حتی برای مخاطب تئاتری استان برای دیدن آثار باقی نگذاشت.
بیش از ۳۰ کار نمایشی در سه روز با میانگین روزی ۸ اجرا در حالی که بسیاری از استانها برگزاری آن را نپذیرفتند نهایتا در چند استان برگزار شد ، فاجعه ای که در نهایت با چند تیزر و گزارش تصویری و بولتن سازی با صرف هزینه ای هنگفت به عنوان یک برنامه پرشور و موفق معرفی میشود در حالی که هزینه گزاف آن را میشد صرف آموزش و ارتقا سطح هنری هر استان کرد و تاسف بار تر اینکه تعدادی گروه که شوق دیده شدن و جایزه گرفتن دارند بدون اعتراض به نحوه برگزاری در آن شرکت و نهایتا با بودجه ای اندک و چند جایزه به خانه برمی گردند.
یا در اکثر رزومه سازی های سالانه استانی برنامه هایی که هیچگونه حمایتی از آنها نشده و توسط بخش خصوصی و یا به همت جمعی از جوانان علاقه مند انجام شده است و یا حمایت آن را ارگان و سازمان دیگری برعهده داشته است را به عنوان فعالیت مجموعه اداری خود جا میزنند.
این رزومه سازی را بسط دهید در تمام رشته های هنری و خبر سازی از برخی رویدادهای که حتی مخاطب چشمگیری نداشته اند همانند بسیاری نمایشگاه سفارشی هنرهای تجسمی که تعداد بازدیدکنندگان از تعداد شرکت کنندگان کمتر بوده است اما در پایان سال کتابچه ای به قطر چند بند انگشت می ماند که با عکس و تفصیلات حتی فعالیت های بخش خصوصی را هم به عنوان دستاورد و ثمره فعالیت ادارات فرهنگ و ارشاد تهیه و به مرکز ارسال میکنند و این آمارها در نهایت حقایق پیرامون فرهنگ و هنر را لاپوشانی میکند.
بررسی برنامه های انجام شده در سطح استان ها طی سالهای مختلف نمایانگر این عدم مسئولیت پذیری و تخصص است تا جایی که مقایسه یکساله نخست دولت سیزدهم از ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ و ادامه آن تا خرداد ۱۴۰۳ خود بیانگر ضعف هایی است که این مدیران و کارمندان سفارشی ایجاد کرده اند.
آنچه متاسفانه در این سالها خصوصا دو سال اخیر شاهد بودیم و امید آن است در دولت جدید این رویه بصورت قانونی تغییر و دیگر شاهد آن نباشیم، تصمیم گیری های سلیقه ای افراد بدون توجه به روند انجام آن در طی سالیان قبلی است.
طبق قانون واسپاری فعالیت های دولتی به بخش خصوصی در سه دهه گذشته ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی وظیفه حمایت و نظارت را برعهده داشتند اما به یکباره در بدنه ادارات با شکلی فراقانونی مواجه میشویم که یک کارمند میتواند یک رویه چند ده ساله را منکر و رویه دخالت محوری را جایگزین کند.
بطور مثال انجمن های فرهنگی و هنری و موسسات قانونی در همه این سالها به عنوان بازوی اجرایی در حال فعالیت بودند و ادارات فرهنگ و ارشاد هیچ دخالتی در بخش اجرا نداشتند اما بی دلیل ایجاد یک گروه در یک اداره و استفاده از برخی افراد غیر مطلع و یا غیر فعال در رشته های هنری می تواند همه این روند را تغییر دهد تا جایی که صفر تا صد اجرا نیز توسط خود آن باند اداری انجام شود و عملا تمام تشکل ها و انجمن ها توسط همان افراد بی اعتبار و از دور خارج شوند که قطعا موجب مشکلات و فساد فراگیر خواهد بود.
از طرف دیگر ، درگیر نبودن وپاسخگو نبودن برخی کارمندان که اکثرا در ادارات استانی و شهرستانی به دلیل بومی منطقه نبودن دلسوزی نسبت به آینده استان ندارند و تنها به شوق ترفیع درجه و نهایتا بازنشستگی با رتبه بالاتر و تأسیس یکی دو موسسه و شرکت خصوصی برای بهره بردن از رانت حضور خود فعالیت می کنند باعث شده تا به دلیل پاسخگو نبودن نسبت به عملکرد خود هر پیشنهاد و عملی را به نام مدیر و معاون بالادستی انجام و تا زمانی که توسط قانون مورد بازرسی قرار نگیرند همان را ادامه دهند.
جمعی از اهالی فرهنگ و هنر و رسانه در برخی استانها در همین مدت هم از پای ننشستند با اعلام شکایات خود و بردن گلایه نزد مدیر بالادستی ، استاندار و حتی نامه به وزیر خواستار تغییر در این سیستم غلط شدند اما در اکثر موارد گلایه ها بی نتیجه ماند و یا بعد از مدتی که با فشار مقام بالادستی کمی رویه تغییر داده شد مجددا به شکلی دیگر توسط این افراد همان رویه اشتباه ادامه پیدا کرد که در نهایت به ناامیدی افراد از احقاق حق در سیستم منجر شد.
نمونه های بسیاری از این نوع برخوردهای سلیقه ای در استانها طی این چند سال مشاهده و ثبت شده است اما متاسفانه وقتی به شکایات اهالی فرهنگ و هنر در استان و شهرستان رسیدگی نمیشود و همان شکایات به مرکز می رسد در شکلی کمدی ، مرجع رسیدگی همان افرادی اعلام میشوند که خود مسبب وضع موجود هستند.
بطور مثال اگر در طی ۴ دهه گذشته هر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی در هر استان بیش از ۱۰ تا ۱۵ مدیرکل را به خود دیده است آنچه امروز میدانیم این است که به جز دو یا سه مدیر که اصولاً توانایی و دانش مناسب را نداشتند ، مابقی فارغ از سلیقه و جناح سیاسی با هدف انجام کار درست و بهبود شرایط و پیشرفت وارد این عرصه شدند اما متاسفانه همان گروه میانی کار را به نحوی پیش برده که در نهایت پیکان همه مشکلات به ناحق به سمت مدیر ارشد آمده است.
در شرایطی که حتی وقتی مدیری جوان، همسو و گفتگو محور با هنرمندان تلاش میکند ارتقای سطح کمی و کیفی را مد نظر قرار دهد و در این مسیر با جلب اعتماد عمومی در حال فعالیت است ، همین بدنه پنهان ، از هر طریقی با کارشکنی در دستورات مدیر بالادستی علاوه بر وقت کشی برای انجام کار ، بی اعتمادی عمومی را نسبت به مدیر اصلی بوجود میآورد که در اکثر موارد به دلیل ساختار غلط اداری به گوش مدیر بالادستی نمیرسد و یا زمانی به او میرسد که کار از کار گذشته است.
و چون در تغییرات هر دولت این افراد تغییر نمیکنند و قرار نیست به کسی پاسخگو باشند در طی سالها به طمع گرفتن جای مدیر بالادستی همچنان حضور خود را در همان بخش ادامه میدهند و به خوبی آموخته اند مسئولیت عمل خود را بر عهده نگیرند و با گرفتن امضای معاون یا مدیر بالاتر حتی در صورت بروز هر مشکلی خود را از دایره پاسخگویی و قانون خارج کنند و تاسف بارتر اینکه برخی موسسات و گروه های هنری هم برای انجام کار قانونی خود ناچار به پذیرفتن شرایط این افراد میشوند.
آفتی که این مجموعه های میانی در دل اکثر سازمانها و ادارات ایجاد میکنند تا جایی است که گاهی حتی مدیران ارشد هم از آنچه در لایه های زیرین مجموعه تحت مدیرتشان میگذرد بی خبر می مانند و متاسفانه اعتبار علمی و عملی آنها هم به واسطه عدم برخورد با این مجموعه خودسر دچار آسیب جدی میشود.
بزرگترین عمل انقلابی که بی شک باید در دولت چهاردهم انجام شود بررسی عملکرد افراد در بخش میانی ادارات مختلف و خصوصا ادارات فرهنگی و هنری است، کسانی که بیش از ۵ یا ۱۰ سال سمتی را در چند دولت با رویکردهای مختلف بر عهده داشته اند و هر بار با تغییر هر دولت ومدیر ، بصورت ظاهری خود را با مدیر بعدی همراه و در نهایت طرح های واپسگرایانه خود را به نام او به اهالی هنر و فرهنگ تحمیل کرده اند، بررسی عملکرد این افراد. ، تخلفات و تبعات اسف باری که توسط این افراد ایجاد شده است قطعا باید بخشی از برنامه آتی وزرا باشد تا با برخورد با این افراد و یا تغییر محل فعالیت ایشان دیگر شاهد چنین تخلفات گسترده ای نباشیم.
آنچه باید به عنوانی هشداری جدی برای وزیران و مدیران نه تنها فرهنگ و هنر دولت چهاردهم، که تمام بخش های اداری از امروز مطرح و همواره به عنوان زنگ خطر ادامه پیدا کند را می توان در چند اصل خلاصه کرد:
یکی از مهمترین برنامه های قابل تحسین دولت چهاردهم انتشار اعلامیه ای برای دعوت از همه تشکل ها برای معرفی افراد متخصص در سمت های اجرایی است که قطعا برای نخستین بار در کشور اجرا میشود.
پیشنهاد میشود همین رویه پس از انتخاب وزرا و برای انتخاب مدیران استانی هم ادامه پیدا کند تا اهالی هر شهر و استان بتوانند از طریقی ساده همانند یک سامانه پیامکی افراد مورد نظر خود را معرفی کنند.
دلسوزترین افراد در هر استان و شهر اهالی همان منطقه هستند پس تردیدی نیست وقتی مدیر کل یک اداره یا رییس یک سازمان در استان از فعالان متخصص همان منطقه باشد به دلیل شناخت بهتری که دارد هم از افراد متخصص و باسواد همان دیار بهره میبرد و هم به دلیل زبان مشترک با هنرمندان و اهالی فرهنگ راه را بر دلالان و هنربندان میبندد.
نکته بعدی تغییرات در بدنه ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی در استانها و شهرستانها است که با یک بررسی ساده و نظرخواهی از میان فعالان این رشته امکان پذیر است و قطعا میتواند علاوه بر تغییرات زیربنایی در دل آن ادارات ، شایسته سالاری را به عنوان یک اصل قرار دهد و امیدی تازه را در دل افراد شایسته، متخصص و با سواد همان مجموعه که در طی سالها به دلیل نبودن در حلقه نزدیکان برخی و یابه دلیل اعتقاد به انجام کار درست همیشه در حاشیه قرار داشتن و حاضر نشدند حق دیگران را ضایع کنند زنده نگاه دارد.
فساد اداری هنگامی بروز میکند که برخی افراد چندین سال متوالی در سمتی که از ابتدا هم حق آنان نبوده است بمانند و پس از مدتی کار را به سمتی بکشانند که تخلفات متعدد از جمله تفسیر شخصی و سلیقه ای از قوانین یا قانونگذاری من درآوردی جای اصول را بگیرد.
در بسیاری موارد مشاهده شده همین افراد با کارشکنی در صدور برخی مجوزها ، موسسات مورد نظر خود را به مقصود رسانده اند و حتی به شرکت های خارج از استان در حالی که اولویت با موسسات داخل استان است مجوزی را داده اند و مشخص نیست روند صدور یا عدم صدور بر چه اصولی استوار بوده است و در این میان چه تخلفاتی صورت گرفته است.
اصلی ترین هدف دولت جدید باید بر تغییر در بدنه ادارات مختلف ، بررسی سوابق افراد و عملکرد آنان و حتی مدت زمان پاسخگویی به ارباب رجوع و حضور در محل کار باشد.
افرادی که ثمره کار مفید آنها روزانه حتی به ۳۰ دقیقه هم نمیرسد و در وقت اداری در خارج از مجموعه مشغول فعالیت شخصی هستند، چرا باید از همان مزایا و حقوقی بهره مند باشند که کارمند هم رتبه آنها در سایر ادارات با چند ساعت کار مفید دریافت میکند ؟
قطعا راه حل مناسبی برای بررسی میزان کار و فعالیت و ثمره آن به سادگی و از طریق ثبت امتیاز و یا اعلام تخلف و شکایت از سوی ارباب رجوع و مراجعان قابل بررسی است.
ایجاد یک بخش ویژه یا سامانه الکترونیکی در هر وزارت خانه ، خصوصا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که هر ارباب رجوع ، هنرمند یا اهل فرهنگ و رسانه ای بتواند بدون واسطه مشکلش را اعلام و بررسی آن را درخواست کند.
شکایتی که به آن رسیدگی شود نه اینکه در پیچ و خم اداری گم شود و یا نهایتا زیر دست همان کارمندی برسد که خود موضوع شکایت بوده است. اگر این سیستم از روز نخست اعلام و تعیین شود دیگر شاهد کارشکنی ها ، رانت خواری و یا سواستفاده از سمت به بهانه های مختلف نخواهیم بود.
به هر روی مشکلات بسیار و در اکثر مواقع راه حل ها نیز بسیار ساده است .
توقع عمومی از هر مجموعه بسته به نوع فعالیت آنها قابل بررسی است، همانطور که مراجعه کنندگان اصلی ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی در کشور ، اهالی فرهنگ و هنر و رسانه هستند ، توقع میرود در این مجموعه ها مشکلات و دغدغه ها از طریق گفتگو و بررسی منصفانه و با احترام و تکریم ارباب رجوع انجام شود نه اینکه شاهد بی اخلاقی هایی باشیم که دیدنش در مجموعه های دیگر هم دور از ذهن است چه رسد به فضایی از فرهنگ و هنر اگر همین یک نکته به عنوان شعار اصلی بر سر در هر سازمان و اداره فرهنگی و هنری درج شود یا از روز نخست در هر اتاق و پیش چشم هر مدیر و معاون و کارمندی نصب شود شاید بخش عمده ای از مشکلات طبقه فرهنگ و هنر و رسانه حل شود.
اهالی فرهنگ و هنر رسانه در همه دورانها صاحبخانه هستند و دیگران مهمانان چند ماهه و چند ساله ، چه بهتر که نام نیکی بماند از مهمان به جای خشم و ناراحتی و در نهایت شهرتی آکنده از بی عدالتی و بی اخلاقی
به امید فردایی بهتر