روز شیراز، روزی ملی و شایسته نام این شهر پر آوازه یا برنامه ای تکراری و بی رمق برای رفع تکلیف یک مسئولیت سازمانی؟
۱۵ اردیبهشت ماه، روز شیراز است. شهری که آوازهای به بلندای تاریخ دارد و شهرتش جهانیست. گرامیداشت این روز میتواند به فرصتی بزرگ برای برگزاری یک رویداد فراملی بدل شود. داشتهها و ظرفیتهای کم نظیر این شهر نیازی به بازگویی ندارد.
اردیبهشت ماه که به نیمه می رسد تکیه خود را بر نام شهر راز ، شهر بهارنارنج و شهر حافظ و سعدی و شاهچراغ میزند؛ اما سالیان سال است این روز م قربانی کج سلیقگیها ،نداشتن برنامههای فاخر تکرار مکررات است و نهایتا به برنامه هایی روتین در حد یک برنامه محلی ختم می شود. امسال اما همزمانی تعطیلات عید فطر و روز شیراز یک فرصت را برای ارائه برنامهای جامع از سوی شهرداری به عنوان متولی اصلی ایجاد کرد. تعطیلاتی که بعد از گذشت ۳ سال از شیوع کرونا با استقبال گرم مردم براب بازدید از آثار گردشگری شیراز رو به رو شد و نام این شهر را به عنوان مقصد اول گردشگران در میزبانی از مسافران ثبت کرد.
شیراز در کنار تمام تعاریف خود به نام شهر گل و بلبل شناخته می شود؛ موضوعی که با راه اندازی باغ گلها در بلوار بهشت همخوانی دارد؛ هرچند تا رسیدن به تحقق این تعریف فاصله داریم . برگزاری جشنوارهبهار نارنج همزمان با روز شیراز امسال برای اولین بار در باغ گلها برگزار شد. انتخابی که خود جای تقدیر داشت و باعث شد با وجود چیدن تعداد زیادی صندلی مردم دیدن سبزه و گل و درخت را به صحبتهای مسولان و دیدن برنامه های نه چندان فاخر ترجیج دهند.
برپایی میزهای پلاستیکی برای فروش و معرفی محصولات و صنایع دستی تحت عنوان مشاغل خانگی از فروش گل تا فروش ترشی و تزیینات در مسیر منتهی به جایگاه برگزاری مراسم و برپایی چند محفل کوچک برای نقاشی صورت کودکان موضوعات بودیگ که می توانست بسیار فاخر تر از آنچه اجرا شد باشد.
برگزاری برنامه های روتین و سخنرانی های اجتناب ناپذیر از یک سو و حضور نداشتم رییس شورا، رییس کمیسیون گردشگری و مسئولان استانی این حوزه از دیگر عجایب این برنامه بود.
آیا مسئولان مدیریت شهری شیراز تعریفی صحیح از برگزاری آیین بزرگداشت یک روز به نام شیراز دارند؟
آیا شما به عنوان یک مخاطب از آنچه بهعنوان برنامه های روز شیراز اجرا میشود رضایت دارید؟