نمایشگاه عکس های سعیدصادقی، عکاس جنگ ایران و عراق و یونس محمد، عکاس جنگ داعش در سوریه و عراق با عنوان «درباره جنگ…» در گالری شهر چندی است که برپا شده و فضای هنری یک گالری را به عکس هایی تلخ و دردناک مزین ساخته است.این نمایشگاه حاصل سال ها عکاسی سعید صادقی است که از ابتدای جنگ هشت ساله ایران و عراق در خط مقدم جبههها حضور یافت و اکنون نیز پس از گذشت دههها از پایان این جنگ، درد و رنج آن در عکسها مشهود و گاهی دردناک و دهشتناک است.صادقی بدون واسطه در میدانی از خشونت قرار گرفته و عکسهایش خشنترین جلوههای جنگ را در عین لحظات احساسی به چشم بینندهای میآورد که سالهاست از آن دوره دور شده؛ اما با دیدن این عکسها به آن تاریخ پرتاب میشود و برای دقایقی حتی اگر کیلومترها با جبهه ها فاصله زمانی و مکانی داشته باشد شرایط جنگ برایش تداعی می شود.تماشای درد و رنج حاصل از جنگ و نزاع در دوران صلح، میل به بازنمایی دقایقی است که انسان با علم به وجود خشونت دوست دارد خود را در آن موقعیت قرار دهد و چه عنصری دست یافتنی تر از عکس که در درازای تاریخ جنگها را حمل کرده و به دیدگان مخاطب رسانیده است. عکسهای صادقی همچنانی که سالها پس از پایان جنگ و در دوران صلح سفری هیجان انگیز را برای بیننده مهیا میکند فلسفه وجودی نزاع و درگیری را به چالش میکشد و این پرسش را مطرح میکند که انسان چرا برای حفظ خاک و میهن گزینه جنگ را بر میگزیند و با علم به خشونت ناشی از آن صلح را فراموش میکند؟سالها پس از جنگ ایران و عراق صادقی باز هم دست از تصاویر جنگ بر نداشت و بازنشر عکسهای آن دوره را در روزنامه برای یافتن آدمهای جنگ از سر گرفت و در این بین با بازپیرایی آدمهای جنگ در دوران صلح آنان را در قابی قرار داد که بداعت عکس خبری را حتی پس از سالها به رخ کشیده است. او با یافتن آدمهایی که در دوران جنگ عکسشان را گرفته است؛ تصویری آشتی جویانه از انسان درگیر جنگ ساخت و کار خویش را با جنگ پایان یافته، نیافت.اما آنچه عکسهای یونس محمد، عکاس کُرد عراقی از تصویر تلخی که داعش با دو اقلیم در کنار یکدیگر به تصویر کشیده است با عکسهای صادقی متفاوت و در عین حال همنشین میسازد؛ نیز خشونتی است که از جنگ انتظار می رود. او باز هم روایتی تصویری از جنگی میکند که حامل یک ایدئولوژی مشترک است و خود را برتر از دیگری میداند. آنجا که تصویر زنی از تبار #کُردهای_ایزدی را به تصویر کشیده که کودکی در آغوش دارد و به نرمی او را شیر می_دهد؛ داستانی انسانی است که فقط عکاس میتواند روایتگر آن باشد و بگوید آن کودک یک داعشی است که این زن ایزدی مادرانه به دامان خویش آورده تا قطرهای شیر در دهانش بچکاند تا در میانه این جنگ قربانی دیگری بر ایدئولوژی نباشد و انسانیت خاموش نشود.عنصر مشترک صادقی و محمد در همه این عکسها حضور انسان به عنوان آغازگر و تداوم بخش و پایان دهنده پدیدهای به نام جنگ است که در عین اینکه مسبب آن هست، قربانی جنگ هم همین انسان است و در هر صورت این جنگ است که پیروز میدان نزاع بین ملتهاست.سوزان سانتاگ در کتاب نگاه به درد دیگران جمله سخت رقت باری دارد که در عین تلخی حقیقتی را بیان میکند که پذیرفتنی است و شاید وصف حال نمایشگاه «درباره جنگ…» است. او میگوید: قدرت عکسهای دلخراش در شوکه کردنِ بیننده لزوما با مرور زمان از دست نمی رود. اما اگر هدف شناخت و ادراک باشد، دیگر با گذشت زمان کار چندانی از آنها ساخته نیست. روایت باعث میشود قضایا را بفهمیم. عکس اما کارش فرق دارد: تسخیرمان می کند.