شیرازتحلیل- «بافت تاریخی شیراز باید تعیین تکلیف شود!» این عبارت تکراری که قدمتی به بلندای چند دهه دارد، این بار لباسی نو به تن کرده تا باز هم جای خالی «عمل» را در کارنامه مسئولان پر کند.
بافت تاریخی شیراز، محدودهای ۳۷۰ هکتاری را دربرمیگیرد؛ یعنی ۸.۲ درصد از مساحت شهر شیراز با معماری کمنظیر. منطقهای که ۴۰۰ اثر میراثی از دوران مختلف تاریخ را در خود جای داده و جایگاه ۱۲ دروازه ۸ مرکز محله و چهار بازار قدیمی این شهر کهن سال است. مسجد عتیق از دوره یعقوب لیث صفاری، مسجد نو از دوره اتابکان، مدرسه خان از دوره صفویه، مجموعه زندیه با مساحتی بالغ بر ۲۳ هکتار و ۶۸ مرز مسجد ارزشمند از جمله مسجد مسجد نصیرالملک مربوط به دوره قاجار، مسجد و حمام ایلخانی، آرامگاه سیبویه خانه فروغ الملک، کلیسای ارامنه و چندین و چند اثر تاریخی دیگر از جمله این داشتههای ارزشمند هستند.
بافت تاریخی گرانبهای شیراز که تخریب گوشه گوشه آن از دهه شصت آغاز شده وامدار زخمهایی است که در هر یک از دورههای مدیریتی بر پیکرش نشسته است.
«بافت تاریخی شیراز باید تعیین تکلیف شود!» عبارتی است که با شروع دوره جدید مدیریت شهری در کلان شهر شیراز و همزمان با فعالیت دولت جدید و مجلس یازدهم در نطقها و سخنرانیهای نمایندگان شورای شهر، مدیران شهری و استانی و نمایندگان مجلس شنیده میشود.
در این میان، مسئولانی که میخواهند بافت تاریخی را از بلاتکلیفی برهانند، زیر این عنوانِ بهظاهر منطقی، از مخروبههای بیشماری سخن میگویند که گاه خانهای میراثی در میان آنها تک افتاده و مانع تخریب ویرانهها و ساماندهی فضایی شده که جولانگاه معتادان و ناهنجاریهای اجتماعی است.
البته همه آنها با تاکید و تکرار میگویند با خانههای میراثی کاری ندارند. بگذریم از خانههایی باارزش که طی سالیان گذشته در دل تاریکی شب یا روشنایی روز با همان مهماننوازی مثالزدنی شیرازیها پذیرای تیغههای ویرانگر لودرها بودهاند.
آنچنان که کارشناسان میگویند، معماری بافت تاریخی شیراز که برخلاف معماری تار عنکبوتی در سایر بافتهای تاریخی کشور، به شکل ستارهای طراحی شده، این منطقه را به یکی از مناطق شهری تاریخی منحصربهفرد در ایران، خاورمیانه و حتی جهان تبدیل کرده است.
با این وصف اگر خانههای غیرمیراثی و کوچه پسکوچههای متروکه آن را تخریب و آن تک افتادههای میراثی را رها کنند، از آن معماری به هم پیوسته و ستارهگونی که میتواند با کمنظیری خود داشتهای گرانبها برای شیراز و جاذبهای ارزشمند برای گردشگران باشد، چیزی باقی نخواهد ماند.
پرسش این است که آیا دلیلی جز بیتوجهی طولانیمدت، ویرانههایی را ایجاد کرده که امروز محور شکایت مسئولان است؛ آیا ناهنجاریهای اجتماعی در بافت تاریخی که فریاد گلایه آنان را برانگیخته، زاده چیزی جز بی برنامگی و بی مسئولیتی است؟
کسانی که اخبار بافت تاریخی را پیگیری میکنند و حتی عابرانی که گهگاه گذارشان به این منطقه میافتد، خاطرات بیشماری از اقدامات موقت و بعضاً بیسرانجام یا ناتمام در این بافت دارند.
تفاهمنامه نافرجام شهرداری شیراز با میراث فرهنگی برای بازسازی تعدادی از خانههای میراثی، برگزاری رویدادها و جشنوارههای مختلف در این بافت، احیای مکانها و سراهای قدیمی در بافت تاریخی، سنگفرش کردن معابر و نوسازی دیوارها، تلاش برای حفظ هویت بافت تاریخی با رویکرد انسانمحور، راهاندازی و سپس حذف مراکز موقت نگهداری از معتادان، جمعآوری معتادان متجاهر و هزار اقدام دیگر که هریک با حضور پرشمار مسئولان و انعکاس رسانهای همراه بوده است.
بعضی منتقدان، اجرای پروژه بینالحرمین را که سبب تخریب ۷هکتار از این منطقه شد، در زمره یکی از بزرگترین تخریبها در بافتهای تاریخی کشور میدانند. اکنون نیز دولت جدید در سفر به شیراز مصوبهای را برای خارجکردن ۲۰۰ خانه تاریخی اطراف حرم شاهچراغ تصویب کرده تا طرح توسعه حرم از رکود خارج شود.
در هر دوره مدیریت شهری، استانی و کشوری اقدامی بیفرجام یا ناتمام یا نادرست در گوشهای از بافت رخ داده و حالا با ۳۷۰ هکتار بافت بیپناه مواجهیم که نمیدانیم تاریخی بودنش را بپذیریم یا آسفالت و پارکینگ و مجتمع تجاری و مخروبههایش را!
نگاهی گذرا به بافت تاریخی شیراز این آشفتگی و بیپناهی را هویدا میکند و بیننده را با بخشهایی که ساماندهی و بازسازی شده، کوچههایی که سنگفرش شده، خانههایی قدیمی که به رستوران و اقامتگاه سنتی تبدیل شده و مراکز تجاری که در بعضی خیابانهایش قد علم کرده روبهرو میکند. هنوز هم در دل بافت تاریخی خانههای میراثی ویران میشوند. ناهنجاریهای اجتماعی جولان میدهند. گوشهگوشه همان دیوارهای بهسازیشده با آتش شبانه معتادان بی خانمان سیاه میشود و هیچ یک از مُسکنهای موقت نتوانسته این ظرفیت بینظیر را آنگونه که شایسته جایگاه شیراز است درمان کند.