چندین روز از هیاهوی تصویب ۱۸ نفره طرح صیانت از فضای مجازی در کمیسیون مشترک مجلس و لغو آن گذشته است. طرحی که امروز بیش از ۱۶۰ نماینده همان مجلس نیز با روند به تصویب رسیدن آن مخالفت کرده و خواهان بازگرداندن طرح و تصمیم گیری برای آن در صحن شدهاند. طرحی که فارغ از این جنجالهای سیاسی اگر اجرایی شود؛ معیشت قشر وسیعی از جامعه را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
در این میان آنچه بیش از همه در آسیبهای چنین طرحی خودنمایی میکند؛ دوری درخور تامل خواستههای مردم با تصمیمات به اصطلاح نمایندگان خود است. به گفته جلال رشیدی کوچی، نماینده مرودشت، پاسارگاد و ارسنجان در مجلس شورای اسلامی که از مخالفان تو آتشه طرح صیانت است؛ بر اساس بررسیهای مرکز پژوهشهای مجلس ۷۷ درصد از مردم با اجرای طرح صیانت مخالف هستند و از سوی دیگر به گفته این نماینده مخالف ارائه این طرح بر اساس قانون جز وظایف مجلس نیست و با تعدادی از بندهای قانون اساسی نیز مغایرت دارد.
هر چند موافقان طرح صیانت از فضای مجازی میگویند اجرای آن سبب محدودیت دسترسی به اینترنت نمیشود؛ اما مروری گذرا بر آنچه در این طرح آمده نشان میدهد؛ تنها هدفی به ظاهر موجه برای محدودیت را دنبال میکند. آیا در دنیای امروز امکان ایجاد چنین محدودیتی وجود دارد؟! آیا فیلترینگ گسترده که سالهاست در ایران اجرا میشود مانع از دسترسی به فضاهای مجازی شده است؟
رشیدی کوچی در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرده وقتی در پیج شخصی خود در اینستاگرام درباره مسائل مربوط به حوزه انتخابیهاش سخن میگفته تنها ۲ یا ۳ هزار بیننده داشته اما پستهایش در مخالفت با طرح صیانت بیش از ۲ میلیون بیننده را به خود جذب کرده است؛ بنابراین چنانکه شواهد نشان میدهد تصویب و اجرایی شدن این طرح بر خلاف خواسته عمومی مردمی است که نمایندگان تصویب کننده آن خود را وکیل آنها میدانند.
زمانی که روسیه شعله جنگ را در اوکراین برافروخت؛ آذری جهرمی، وزیر پیشین ارتباطات ایران به طعنه این هجوم را با طرح صیانت مقایسه کرد. او امروز هم پس از آنکه ایلان ماسک اینترنت ماهوارهای استارلینگ را در اوکراین فعال کرد گفته است در فضای مجازی مولفهی «قدرت» با ارائه خدمت بهتر به مردم حاصل میشود. اگر شما خدمت مناسب (البته مناسب از دیدگاه مردم) برای آنها فراهم نکنید، دیگران خواهند کرد. هر چند انتقادات زیادی به بسیاری از عملکردها یا پیشینه فعالیتهای آذری جهرمی وارد است؛ اما نکتهای که به آن اشاره کرده گوشهای از واقعیت جاری در جهان است. بی تردید اگر امکاناتی به فراگیری اینترنت را از مردم بگیرند، دیگرانی هستند که راههای دسترسی به آن امکانات را برای آنها فراهم کنند اما نتیجه این رخداد فارغ از همه آسیبها کاهش بیش از پیش اعتماد اجتماعی به تصمیم گیرندگان خواهد بود و چه کسی میتواند بگوید سرمایه اجتماعی مهمترین و اثرگذارترین دلیل قدرت یک حاکمیت نیست؟!