شیراز تحلیل – شاید در حال حاضر که این مطلب را میخوانید برای شما باور پذیر نباشد که مکان یا یک پروژه در منطقه، شهر و یا استانی که شما مدیریت روابط عمومی سازمان اجزا کننده آن پروژه را بر عهده دارید میتواند به عنوان یک برند معرفی شود و این برندسازی تاثیری شگفت آور در فعالیت های شما داشته باشد.
بهتر است کار را با یک مثال از شهرها؛ مثلا شیراز شروع کنیم. اگر ساکن شیراز باشید مردم این شهر هویت منحصر به فردی برای برخی از نقاط شهر قائل هستند.
حالا تصور کنید یکی از این مکان ها با رویکردهای متفاوت و پر رنگ معرفی شوند و ارزش آن مکان بهتر و پرشور تر ارزیابی شود.
برند شهری گاه در ظاهر با یک خیابان، ساختمان، گالری هنری و… شکل می گیرد؛ اما باید بدانید برند شما فقط آن مجموعه فیزیکی نیست. یک برند مجموعهای از افکار ناملموس قدرتمند است که در ذهن مردم ذخیره شده است و در این میان نظرات مسئولان آنچنان تاثیری نخواهد داشت.
پس به صورت کلی برند مکان مجموعه ای از افکار، احساسات و انتظاراتی است که افراد در مورد یک مکان دارند؛ اما اشتباهی که بسیاری از مدیران ارشد و مدیران روابط عمومی مرتکب میشوند این است که نمیدانند این برندسازی زمانی ارزشمند است که باید بر اساس وعده های مبتنی بر واقعیت و حقیقت باشد.
برندسازی مکان امری استراتژیک است و ابزار و اقداماتی را برای تعریف، مدیریت و انتقال هویت رقابتی شما فراهم میکند تا اطمینان حاصل شود که پیامها و تجربیات تا حد امکان متمایز، قانعکننده و پاداشدهنده هستند.
برندسازی مکان و یا پروژه ای که بخواهد تبدیل به یک نقطه قوت برای کار شما در مدیریت روابط عمومی شود و جایگاه مجموعه را ارتفاع دهد یک اقدام برنامه ریزی شده و مدیریت شده است که در نتیجه به عنوان یک کار مشخص تعریف می شود تا در ذهن مخاطبان اثرگذار و ماندگار شود.
برند سازی شهری یا پروژهای ابزاری مکمل برای برنامه ریزی استراتژیک محسوب میشود. یک برند قوی شهریِ یکپارچه به عنوان راهنمای رشد شهر عمل میکند و اولویتهای خود را در زمینههای سرمایه گذاری، خدمات عمرانی و فضای سبز و به صورت کلی توسعه شهری و منطقهای تعیین میکند و وسیلهای برای موفقیت بی چون و چرا محسوب می شود.
یک مکان یا پروژه با گذراندن چه مراحلی به ثبت میرسد و ماندگار میشود؟
اولین مرحله ارائه تصویری ارگانیک است که از طریق آگاهی عمومی از مکان از طریق تأثیراتی مانند پوشش رسانه ای، کتاب، فیلم، خانواده و دوستان، ورزش و مطالعات ایجاد شده است.
اگر شهری مانند شیراز که در مثال بالا گفتیم؛ دارای تاریخ طولانی و هیجان انگیز، بافت فرهنگی منحصر به فرد، یا یک جمعیت، تجارت یا مرکز سیاسی قابل توجه باشد، این تصویر ارگانیک حتی میتواند قویتر ارائه شود.
مرحله دوم توسط تصویر القایی بازاریابی ایجاد میشود که همانطور که از نام آن استنباط می شود عمدتاً توسط ارتباطاتی مانند تبلیغات، روابط عمومی، وب سایت ها، رسانه های اجتماعی و ارائه ها شکل می گیرد. یعنی از طریق پیام های بازاریابی علاوه بر تصویر و آگاهی ارگانیک از مکان تکامل می یابد.
مرحله سوم مرحله تجربی است که در آن تصویر با تعاملات دست اول افراد با مکان تعریف می شود. هر جامعهای که بازدیدکنندگان، ساکنان جدید و سرمایه گذاران را به خود جذب کند با این پدیده روبرو خواهد شد.
اگر بخواهیم برای موارد بالا پروژه هایی ماندگار که حس مکان در آن ها بسیار قوی است و تمایز دارد و مردم از آن ها یاد میکنند و ادراکات آن ها را درگیر کرده است نام ببریم می توانیم به پروژه پارک کوهستانی دراک، خیابان ارم و پیاده راههای سلامت اشاره کنیم. شاید مدیران وقت از تئوری برندسازی مکان آگاهی کافی نداشته اند اما به دلیل ارائه عملکرد خود و استمرار در معرفی آن ها به این نتایج در ذهن شهوندان شیراز رسیده باشند و این ها یکی از هزاران نمونههای اجرا شده در دنیا است. برای مثال های بیشتر که با تئوری های علمی پیش رفته است می توان به شهرهایی همچون پاریس و به ویژه در همسایگی ما دبی و آن داستان های خیالی و هیجان انگیز ساخت و ساز ها و معماری های پیش رو اشاره کرد که این کشور کوچک را متمایز کرده است.
تمایز و متمایز بودن یکسان نیستند. تمایز به این معنی است که یک مکان ممکن است ویژگی هایی داشته باشد که مانند تعداد کمی از رقبای دیگر باشد. متمایز بودنِ آن به این بستگی دارد که چگونه به نظر می رسد و نه چیز دیگری که با رقبا قابل مقایسه باشد. متمایز بودن، تشخیص سریع و مرتبط ساختن آن با ویژگی ها و مزایای مثبت (مالک؛ که در اینجا منظور شهرداری ها و کشورها است) این مکان است. این مکانها دلایل مغناطیسی دارند تا آنها را متمایز و دارای ارزش بیشتری نسبت به سایر انتخابها بدانیم.
مشاوران بازاریابی و آژانس ارتباطی شیراز تحلیل، به خوبی می توانند با کمک برنامه ریزان شهری، معماران، مدیران شهری، مقامات دولتی و دیگران برند مکان یا پروژه شما را زنده کنند. با این حال، باید این نکته را در نظر بگیرید که برند فقط تغییری در طرح، رنگ یا شعار جدید ایجاد نمیکند؛ بلکه آنها باید دید جامعتری از برندسازی داشته باشند. اگر بتوانید مقاومت مدیران خود را حذف کنید و نوع تفکر، منابع و همکاری صحیح را معرفی کنید که همکاری در سطح پروژهها را تقویت کند؛ شما به عنوان مدیر روابط عمومی، یک برند متقاعدکننده تر و پایدارتر خواهید داشت.