دکتر علیرضا بنیادی، مدرس دانشگاه و کارگردان تئاتر، پس از اجرای موفق نمایش «مکبث» این بار به سراغ «اتللو» دیگر نمایشنامهی ویلیام شکسپیر رفته تا داستانِ عشق و خیانت، رشک و حسد، شک و سوء ظن و «خیانت» را روی صحنه به منصهی ظهور بگذارد.
در فاصلهی ۱۰ روز مانده به اجرای این نمایش در سالن سبز مجموعهی فرهنگی هنرشهر آفتاب شیراز، به پشت صحنهی تمرین این نمایش رفتیم تا گپ و گفتی داشته باشیم با کارگردان، بازیگران و دیگر عوامل این نمایش.
ساعت ۷ بعد از ظهر. دکتر بنیادی در محل تمرین نمایش، در انتظار عوامل است. همه یکی یکی سر میرسند. همانطور که در نمایشنامهی «اتللو» عنصر «عشق» به چشم میخورد، گویی این عشق و محبت به میان اعضای گروه هم راه پیدا کرده و آنها علی رغم چندین ماه تمرین سخت و نفس گیر، هنوز هم عاشقانه سرِ تمرین حاضر میشوند.
محمد هاشم پور، اولین بازیگریست که از راه میرسد، او در این نمایش ایفاگر نقش «اتللو» خواهد بود. مردی سیاه پوست و جنگاور که توانسته دلِ «دزدمونا» را ببرد و همسر، بانویی پاکدامن، زیبا و درست کار است. در گفت و گو با محمد هاشم پور، او از سابقهی همکاری قبلی با دکتر بنیادی میگوید و اینکه از ابتدا قرار بوده ایفاگر نقش «اتللو» باشد.
از او میپرسم در فاصلهی ۱۰ روز مانده به اجرا، آن هم اجرای یکی از پر مخاطبترین نمایشنامههای جهان، که با محوریت «عشق و خیانت» روی صحنه خواهد رفت چه احساسی دارد و او تاکید میکند شیوهی اجرایی متفاوت این نمایش، قطعا مخاطب را تا لحظهی آخر روی صندلیهای سالن میخکوب خواهد کرد. با آمدن آخرین عضو گروه، تمرین راس ساعت مقرر آغاز میشود. دکتر بنیادی، با جدیت و نظم همیشگی، تمرین را آغاز میکند و این آرش جمال الدینیست که در پردهی اول و صحنهی اول این نمایش، به ایفای نقش میپردازد.
آرش جمال الدینی، فارغ التحصیل فلسفهی دانشگاه شیراز، گویندهی باسابقه، مجری تلویزیون و بازیگر و کارگردان تراز اول نمایش رادیویی با مجموعهای از عناوین و جوایز و دست آوردهایی هنری، ایفاگر نقش «یاگو»ست. شاه نقشی با پیچیدگیهای ریز و درشت بسیار، مردی که با حسد، بذر شک و سو ظن را در دل اتللو میکارد و رفته رفته او را بر علیه «کاسیو» بر میآشوبد و نهایتا با بالا گرفتن شکِ اتللو به خیانت همسرش دزدمونا و کاسیو، باعث فروپاشی جایگاه، شرافت، انسانیت و زندگی زناشوییاش با او میشود.
آرش جمال الدینی، در ایفای این نقش، با دشواریهای بسیاری مواجه بوده از جمله آنکه دکتر علیرضا بنیادی در شیوهی اجرای جدید این نمایشنامه، تمامی دیالوگهای آرکائیک و پر طمطراق شکسپیر را به صورت محاوره دراورده است. بنابراین گرچه هضم و درک این دیالوگها، برای مخاطب عام راحتتر خواهد بود اما به خاطر سپردن این مونولگهای بلند و تحلیل ادای درست آن برای بازیگر کار بسیار سختی خواهد بود که خوشبختانه بازیگران و از جمله آرش جمال الدینی به خوبی از پس آن بر آمدهاند به نحوی که کمتر شاهد قطعِ اجرا و تذکرات منشی صحنه یا دکتر بنیادی هستیم.
تمرین بی وقفه ادامه دارد. سکوت میان پردهها با موسیقی در هم میشکند. موسیقی متفاوتی که مشخص است با دقت و وسواس انتخاب شده. اگر سابقهی تماشای دیگر آثار شکسپیر را بر روی صحنهی نمایش داشته باشید میدانید که معمولا کارگردانان از موسیقیهای فاخر و سمفونیهای کلاسیک همسو با موقعیت تاریخی نمایشنامه استفاده میکنند اما نکتهی قابل توجه در اجرای این نمایش، استفاده از موسیقیهای مدرنتر است؛ گویی دکتر بنیادی تلاش کرده تا با حفظ تمِ اصلی نمایش و وفاداری به متن، خوانشی جدید از داستان «اتللو» را که مطابق با زمانهی حاضر باشد ارائه کند. این تمهید و نگرش جدید هم در بازی بازیگران، هم در انتخاب موسیقی و هم در نشانههای مدرنی که او برای بخشهای مختلف نمایش در نظر گرفته قابل توجه است.
عرفان توابی، دیگر بازیگر این نمایش در نقش «رودریگو» ست که مدام در بده بستان با آرش جمال الدینیست. آنها در هر بار تمرین از اتودهای جدید استقبال میکنند و معتقدند که کار باید تا لحظهی آخر رو به بهتر شدن باشد. محمد جمال الدینی که سالها سابقهی حضور در عرصهی هنرهای نمایشی و نمایش رادیویی را داشته و البته با حضور در سینمایی «قهرمان» ساختهی اصغر فرهادی، خوش درخشیده است این بار در تجربهی همکاری مجدد با این گروه، در نقش «کاسیو» ظاهر شده؛ مردی که ناخواسته مهرهی بازی یاگو میشود و در نهایت با فاش شدن حقیقت، شاهد بازیهای روزگار خواهد بود.
یلدا علوی فر، «دزدمونا»ی این نمایش است. او از چند دقیقه مانده به شروع تمرین به گوشهای رفته و مشخص است که میخواهد تمرکز کند. او در ایفای نقش دزدمونا، نهایت خودش را به اجرا گذاشته و این خود باعث باورپذیر شدن نقش او شده تا نظر مخاطب درین بازه چه باشد. پریسا بصیری پور این بار همسر یاگوست و همراه لحظات دزدمونا. بصیری پور این بار نقش «امیلیا» را بازی میکند و در صحنههای پایانی مدام در پی آن است که با دکتر بنیادی به یک وجه اشتراک برای حذف یا بودنِ تعدادی دیالوگ مشخص برسند.
اسماعیل مرزبان، هم که سالیان سال به عنوان بازیگر شناختهی شدهی نمایش رادیویی در بین مردم شناخته شده است، میگوید با تاخیر به گروه پیوسته تا در این نمایش در نقش « » ظاهر شده. مرزبان در طول تمرین، مدام با افراد حاضر در پشت صحنه، بر سر بخشهای مختلف نمایش صحبت و صدای دیالوگهای بلند فاطمه اسماعیل زاده و محمد جمال الدینی بلند میشود. اسماعیل زاده در این اثر در نقش «بیانکا» معشوقهی کاسیو ظاهر میشود. او در طول نمایش، معمولا مخاطبی جدیست و به خوبی از موقعیتی که در آن قرار گرفته آگاهی دارد.
در فاصلهی ۱۰ روز مانده به اجرای نمایش «اتللو» هرکس مشغول کاریست. منشی صحنه، گریمور، طراح صحنه، طراح لباس، مدیر صحنه، همه و همه مشغول چک کردن نهایی هماهنگیها و کنترل کیفی پروژهاند. به گفتهی دکتر بنیادی، گرچه فشارها در روزهای پایانی تمرین بیشتر و بیشتر میشود اما داشتن یک گروه همدل، افراد متخصص و البته هیجان زیاد دیدار دوباره با تماشاگران، سختیها را آسان میکند. گروه تئاتر «رهبین» معتقدند که نمایش «اتللو» قادر است خوانشی جدید از این نمایشنامهی کلاسیک و کهن را به مخاطب ارائه دهد به طوریکه سالن نمایش در طول شبهای اجرا پر شده و مخاطبان دهان به دهان یکدیگر را به تماشای این تئاتر دعوت کنند. باید دید در نهایت این نمایش نمرهی قابل قبولی را از سوی مخاطبان دریافت میکند. «اتللو» بزودی روی صحنه خواهد رفت تا شکسپیر یکبار دیگر شاهد اجرای این تراژدی انسانی و سهمگین خود باشد
در این نمایش، بازیگران آرش جمال الدینی، محمد هاشم پور، محمد جمال الدینی، یلدا علوی فر، پریسا بصیری پور، امیرحسین توابی، اسماعیل مرزبان و فاطمه اسماعیل زاده حضور خواهند داشت.
و همچنین نرجس عبودی منشی صحنه و دستیار کارگردان؛ پارسا تحیری و ماندانا جعفری مدیران صحنه؛ امیر بهبودنیا مدیر فنی، کارن کاوه نژاد طراح و مجری پوستر و بروشور، شهرام ولی زاده و مهدی سیاح پور گرافیک و انیمیشن، فرناز فتحی زاده طراح گریم، فرناز فتحی زاده و حمید حامی اجرای گریم، و محمد نقدابادی عکاس و تیزرساز، مهرداد کاویانی با ساخت ودکور، سایر عوامل اجرایی این نمایش خواهند بود.
نویسنده: افسون جاوید