شیراز تحلیل – به بهانه سیل 98
بحران مدیریت در استان فارس به قدری هویدا است که اغلب مواقع، هر حادثهای چه طبیعی و چه انسانی خیلی سریع به فاجعه و تراژدی غمبار با ابعاد وسیع جهانی تبدیل میشود. از سیل 98 گرفته تا سیل استهبان و حوادث مرگبار جادهای و … که اغلب نیز ریشه در عملکرد مدیران حوزه عمرانی استان چه در مجلس و چه در دولت دارند و انگار نیز قرار نیست فارس از دست این بحران مدیریت که خسارات زیادی به استان تحمیل کرده رها شود.
فروردین 98، سالی که از بهارش پیدا بود که نکو نخواهد بود؛ یادآور مسافران خستهجانی است که دلشان به وصل گل و بلبلِ صبا خوش بود و آمده بودند در شهرِ شعر و ادب، زیر سایه سار بید و انار و سرو و چنار دمی بیاسایند و به ترنم سهره و بلبل بر روی چمن و گل گوش دهند. مسافرانی که زیباترین ورودی شهری ایران، دروازه قرآن را مامن امن خود قرار داده بودند اما خبر نداشتند که برخلاف خالق بشر که احسن الخالقین است و همه چیز را به بهترین نظم میآراید برخی مدیران سابق و اکنون این شهر با دست بشر و با بیتدبیری کاری کردند که کام وی و همسفرانشان در شهرِ شهد و شکر و گل، تلخ شود و نعمت شیراز برایشان محنتی بیشمار پدید آورد.
وقتی بحران مدیریت، شیراز را به عزای میهمانانش نشاند
دروازهای که از «تنگ اللهاکبر» آغاز میشد و قدیمیترها عقیده داشتند هر مسافری که از هر بوم و بر پای به تماشای شیراز میگذارد و هر باغبان که گل به سوی برزن میآورد، شیراز را از این نقطه به یاد میآورد؛ آنجا که قبل از ورود به شهر سروهای سرافراز بر بلندای این تنگۀ دلباز با مشاهده جلگه سرسبز و دل انگیز شهر راز و با دیدن باغزارهای قصردشت و دورنمای شیراز از دور، مات و مسحور میشوی و دهانت از تعجب و اعجاب باز میماند و اللهاکبرگویان زبان به تحسین میگشایی.
آری هر مسافری سفرش را از این نقطه شیراز آغاز میکند تا خاطره بارترین سفر و ماندگارترین لحظات را از شیراز و آب رکنی و این بادِ خوشنسیم برای خود و همراهانش رقم بزند اما آن سال غافل از این بودند که به ناگه به سبب بیتدبیری و سو مدیریت و عدم وجود زیرساختهای مناسب و ضعف در آتیه نگری و پیشبینی حوادث و نهایتا ضعف در مدیریت بحران و قصور مدیرانی که در گذشته این مسیل را به معبر انسانی و خودرویی تبدیل و اکنون نیز در لایروبیاش کوتاهی کرده بودند، بارانی که قرار بود نعمت باشد نقمت و بلا شد و سیلیِ مهیبِ طبیعت به گوش مدهوشِ زمین، سیمای شهرمان را دگرگون کرد و شهر شُهره به میهماننوازی و شعر و ادب را به عزای میهمانانش نشاند.
هنگامهای برپا شد و هرکسی چیزی را دخیل میدانست؛ یکی تغییر کاربری اراضی را مقصر برمیشمرد و دیگری خطای انسانی و کوتاهی مدیرانی که سالها است بخصوص بر مناصب عمرانی استان چنبره زده و بی آنکه کارنامه مورد قبولی داشته باشند همچنان در حوزههای عمرانی چه در دولت و چه در مجلس حضور دارند و دیگری دخل و تصرف بشر در حوضههای آبخیز و آبریز یا تغییر شکل طبیعی آبراهه این مسیر که آب را از قدیم از این ناحیه به جنوب شیراز و رودخانه مهارلو میرسانده است را عامل اساسی میدانست.
به علاوه اینها تغییرکاربری این مسیل و آبراهه و تبدیل کردن آنها به جاده و عرصههای شهری و تأسیسات بشری و عدم جایگزینهای علمی برای راه عبور آب قبلی، مسدود شدن کانالها و لولههای کم عرض هدایت آب و آبگرفتگی معابر و زهکشهایی که توان انتقال این حجم از آب را نداشتند و عدم لایروبی بموقع مسیلها، سبب جاری شدن جریان تند و شدید باران در کف خیابانها شده و واژگونی حدود ۲۰۰ خودرو در ابتدای جاده شیراز ـ تهران کنار دروازه قرآن شیراز، 22 نفر را به کام مرگ کشاند.
هر چند اندکی بعد حماسهسازی مردم جنتطرازِ شیراز و پذیرایی از میهمانان در خانههایی با درهای باز، آغازی شد بر پایان این تراژدی و کاستن از آلام و درد و رنج مصیبتدیدگان اما این داغ هرگز از پیشانی ورودی شهرمان شیراز پاک نخواهد شد.
هنگامی که نفسها در سینهها حبس شد
سال 98 انگار دستبردار نبود و در آخرین ماههای خود زهر خودش را به کامِ سال جدید هم ریخت. کرونا این میهمان ناخوانده در حالی میهمان خانههای مردم شد که با وجود نزدیککردن دلها به هم، دستها را تا دوردست از هم دور کرد و برای نخستین بار در تاریخ، فرصتِ بودن در کنار هم را از آدمها دریغ کرد.
نقابی از ترس و استرس بر صورتها نشست و کامها از کلام منع شدند و بر روابط بشر سایه افتاد. این بحران نیز در سالهای اول چه در کشور و چه در استان فارس همه را غافلگیر کرده و با کم تجربگی برخی مدیران پیش رفت تا اینکه کم کم و با تدابیر رهبر معظم انقلاب و بسیج عمومی جهت واکسیناسیون، این بحران نیز به مرور مهار شد و از انتهای دولت دوازدهم مهار این ویروس مهلک به مرور آغاز شد و در دولت سیزدهم تقریبا مهار شد.
باز هم همان حکایت همیشگی؛ سیل استهبان
در حالی که برخی مدیران کنونی استان در حادثه سیل 98 حضور داشتند بیشتر مدیران فعلی استان فارس در حادثه سیل نوروزی 98 خود را در قامت مدعی و مطالبهگر مدیران وقت میدانستند در حالی که ردپای سومدیریت در حوزه عمرانی در این حادثه نیز هویدا بود.
سیل تابستان 1401 استهبان و کشته شدن ۲۲ نفر دیگر از اهالی استان فارس (دقیقا به اندازه فوتیهای سیل دروازه قرآن) بار دیگر حادثه دلخراش سیل فروردین ۹۸ را برایمان تداعی کرد و از همان ابتدا همان عبارات همیشگی یعنی غافلگیری ورد زبان مسوولین شد تا خشم طبیعت را به جای کوتاهی خود عامل این حادثه قلمداد کنند در حالی که نیک میدانیم برنامهریزی و پیشگیری از وقوع بحران به عنوان دو مولفه مدیریت بحران پیش از وقوع آن، راهی برای غافلگیر نشدن است.
این بار در 30 دقیقه طومار زندگی 22 نفر مسافر بیگناهی پیچیده شدکه فارغ از دغدغههای روزمره در روزی آفتابی در دل تابستان، زیرخنکای سایهسار درختان این منطقه خوش آب و هوا، کنجی دنج برای دمی عافیت و فارغ البالی یافته بودند.
اطلاعیهای که بهموقع منتشر نشد و ایستگاه هواشناسی که در آن نقطه مستقر نبود و اعلانهای هواشناسی که یا به موقع و یا با جدیت صادر نشده یا جدی گرفته نشدند، نبود سامانههای هشدار سیل در این حوزه آبریز و نبود ایستگاه هواشناسی مجهز و عدمکارایی ایستگاههای بارانسنجی در کنار همان عامل همیشگی یعنی سوء مدیریت به ویژه در حوزه عمرانی استان، بلای جان مردم خسته جانی شد که اغلب آنها بیاطلاع از آنچه که قرار است بر سر آنها بیاید در زیر سایه درختان منطقه تفریحی رودبال استهبان در حال گشت و گذار و تفرج بودند و شاید اگر هشدارهای اهالی منطقه نبود شاهد صدها کشته در این حادثه میبودیم و همانند دیگر موارد، مدیریت بحران استانداری فارس فاقد اقدام موثری در این خصوص بود.
این حادثه نیز با بیشترین تلفات رخ داد تا نشان بدهد سوء مدیریت، فراهم نبودن زیرساختهای عمرانی، نبود آمادگی و مدیریت پیش از بحران و ضعف در مدیریت حین و پس از بحران در استان فارس همیشگی است و فقط از دولتی به دولت بعد منتقل میشود.
آنگاه که لرزش زمین هم خواب برخی مدیران را آشفته نکرد
زمینلرزهای در ترکیه حدود 50 هزار نفر را به کام مرگ کشاند بارها و بارها لزوم هوشیاری ما در برابر خشم طبیعت و ضرورت ساخت وسازهای ایمن را گوشزد کرده است.
استاندار فارس البته در این خصوص انقلابی عمل کرده و نسبت به اعطای مجوز به ساخت و سازهای غیرمجاز چه در روستاهای پیرامون شیراز چه در مناطق زلزلهخیز هشدارهای لازم را داده اما همچنان ضرورت مطالعاتی در این خصوص و برخورد با مدیرانی که در زمینه اعطای مجوز به ساخت و سازهای ناایمن ترکفعل یا تخلف کردهاند امری ضروری به نظر میرسد و از استاندار فارس نیز باید برای بار چندم پرسید پیگیری برخورد با مدیران متخلفی که برخی همچنان در استان صاحبمنصب هستند تا کجا پیش رفت؟
ترانزیت مرگ در جادههای استان فارس
فارس تقریبا در تمام سالها جزء چند استانی بوده که بیشترین آمار تلفات جاده ای کشور را دارا بوده است. این مساله هرچند به سبب پرتردد بودن جادههای فارس به ویژه در ایام نوروزی امری طبیعی به نظر میرسد اما تکرار حوادث مرگبار جادهای زیبنده استانی نیست که شریان اتصال شمال کشور به جنوب است.
جالب است بدانید در شرایطی کالای مرگ به این ارزانی در جادههای فارس داد و ستد میشود و فارس سالها است در صدر استانهای دارای بالاترین تلفات جادهای است که معاون عمرانی استانداری، رئیس کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی، مدیرکل دفتر فنی استانداری و دیگر مسوولان مرتبط با ایمنسازی راههای استان سالها است در این منصب یا مناصب مرتبط حتی در دولتهای متعدد حضور دارند و نمیتوانیم ضعف در زیرساختها را کامل به پای مدیران عمرانی گذشته بنویسیم.
وقتی ساز عمران و آبادی فارس کوک نیست
آزادراه اصفهان شیراز به ویژه طی یکی دوسال اخیر پیشرفت محسوس و مطلوبی نداشته و ایمنسازی جادهها نیز به صورت رضایتبخشی صورت نمیگیرد.
کمربندی مرگبار شیراز سالها است مرگ میآفریند و همواره نیز در صدر حوادث مرگبار است و در این بین شهرداری و راهداری جز پاس دادن امور به یکدیگر و شانه خالی کردن از قصورات کار دیگری بلد نیستند و ساماندهی و ایمنسازی رینگهای پیرامونی شهر شیراز که اکنون به سبب ساخت و سازهای غیرمجاز به درون شهر کشیده شده اند نیز از مدیری به مدیر بعدی موکول میشود.
تسریع در عملیات عمرانی در حوزه راههای استان، ساماندهی جادهها با روکش آسفالت و لکهگیری از این معبر حیاتی، روشنایی مسیر، نصب دوربینهای کنترل سرعت و ثبت تخلف، بستن برخی دوربرگردانهای پرمخاطره و دسترسیهای غیرمجاز، شدنی است اما در این بین جان انسانها در بحبوحه کی بود کی بود من نبودم مدیران از بین می رود.
بر اساس آمار به طور میانگین در ایران سالانه حدود 20 هزار نفر در تصادفات جادهای کشته و حدود 300 هزار نفر مجروح می شوند و سالانه حدود 5 درصد از تولید ناخالص ملی یعنی 22 میلیارد دلار در تصادفات ترافیکی هزینه میشود؛ به همه اینها خسارات جبرانناپذیر روحی و جسمی که به مصدومان و بازماندگان تحمیل می شود را هم بیفزایید تا متوجه عمق فاجعه شوید.
بر این اساس اگر انسان، جاده و وسیله نقلیه را سه رکن اصلی تصادفات بدانیم در خصوص انسان، آموزش قوانین راهنمایی و رانندگی و فرهنگسازی از دوران کودکی و از درون خانواده و مدرسه، سختگیری در رعایت قوانین و مقررات رانندگی به ویژه تخلفاتی چون رفتارهای خطرناک و نمایشی، حواسپرتی و خواب آلودگی و نبستن کمربند ایمنی، همچنین معاینه فنی دقیق و سختگیری در اعطای گواهینامه، میتواند سهم عمدهای در کاهش خطاهای انسانی در بروز تصادفات داشته باشد و در این خصوص آموزش و فرهنگسازی در کنار قوانین سختگیرانه مکمل یکدیگر هستند که هردو بخش جامعه یعنی هم افراد آموزشپذیر و هم افراد خاطی و مقاوم در برابر فرهنگ سازی را در بر میگیرد.
اجرای دقیق قوانین توسط ماموران راهنمایی رانندگی و دیدن آموزشهای دقیق در این خصوص و فرهنگسازی از طریق رسانهها از دیگر راههایی است که سبب کاهش سهم خطاهای انسانی در بروز تصادفات مرگبار میشود.
در خصوص جادهها نیز با تسریع در عملیات عمرانی مرتبط با راهها، بهسازی راهها و ساخت جادههای ایمن، بهبود کیفیت آسفالت، دقت در نقشه برداری پیش از ساخت جادهها، دو بانده کردن جادهها و توسعه آزاد راهها ، اجرای طرحهای ترافیکی و دوربینهای نظارتی پلیس، آسفالت و خطکشی و روکشهای مناسب روی جادهها و برخورد قضایی با راهسازانی که کارشان کیفیت لازم را ندارد می توان جادههایی ایمن و مطلوب داشت و بی شک استاندارد و ایمنتر شدن خودروها نیز سهم عمده ای در کاهش تلفات جادهای دارد که این مهم نیز باید در دستور کار مدیران و مسوولان و خودروسازان قرار بگیرد.
یادداشت از سروش سلیمی